غلامحسین مطلبی فشارکی

حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامحسین مطلبی فشارکی در سال ۱۳۲۴ درفشارک اصفهان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد و از همان ابتدا به یادگیری قرآن از پدر و عموی خویش که معلم قرآن بودند پرداخت و تحصیلات خود را در روستای فشارک ادامه داد تا اینکه در سن ۱۹ سالگی به شهر اصفهان مهاجرت نمود و پس از اتمام تحصیلات دوره دبیرستان وارد حوزه علمیه اصفهان شده و به تحصیل علوم دینی نزد اساتید حوزه علمیه اصفهان همچون آیت‌الله دُرچه‌ای در مدرسه نیم آورد پرداخت و به علت اشتیاق زیاد به علوم دینی و حوزوی راه فیضیه را در پیش گرفت و به قم مهاجرت نمود.

علوم دینی را در مدرسه خان قم و فیضیه نزد استادان بزرگ حوزه علمیه قم همچون آیت‌الله اراکی، آیت‌الله بهجت، آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله وحید خراسانی آموخت.
در جریان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی با رژیم منحوس پهلوی به مبارزه پرداخت و یک بار نیز توسط ساواک دستگیر و پس از مدتی آزاد شد و پس از مدت طولانی در تبلیغ شریعت در روز سوم فروردین سال جاری در تصادف وحشتناکی همراه با دخترش دعوت حق را لبیک گفت و پس از یک هفته نیز همسر ایشان به رحمت ایزدی پیوست و در آرامگاه ابدی در قم جای گرفتند.
آنچه در این دل نوشته می‌خوانید، گواهی مردم محله چیذر و رستم‌‌آباد شمیران تهران است که مرحوم فشارکی حدود ۳۰سال در این منطقه به تبلیغ دین اشتغال داشت. رضایت مردم، بهترین گواهی‌نامه برای یک روحانی است.
۱- سخت کوش در تبلیغ شریعت
دیده نشد آن مرحوم هیچگاه در قبال تقاضا برای ایراد سخنرانی عذری بیاورد ودوری ونزدیکی به محل اقامت ایشان عاملی برای رد تقاضا باشد. مسافرتهای آن مرحوم به بشاگرد وسیستان وبلوچستان برای تبلیغ وکمک رسانی و سختیهای این مسافرتها با مردمی که در گذشته‌های دور از بسیاری از نعمتهای خدادادی از جمله حمام محروم بوده‌اند وصف ناکردنی است.
۲- در عبادت خستگی نا پذیر بود گاهی شبها تا سحر بیدار میماند خصوصاً در ماه مبارک رمضان که پس از برگزاری چتد مجلس سخنرانی گاهی در مجالسی شرکت می‌کرد که دعای ابوحمزه خوانده می‌شد و تا حدود سحر طول می‌کشید ودر احیا‌ها که گاهی چند احیا در نقاط مختلف شهر اجرا می‌نمود پس از خاتمه مراسم استراحت نمی‌کرد و به دعا و عبادت مشغول می‌شد که جز همت و علاقه به عبادت انگیزه دیگری برای آن نمی‌توان تصور نمود.
۳- تسلط بر مسائل فقهی
یکی از ویژگی‌های مرحوم فشارکی تسلط کامل بر مسائل فقهی بود. در این زمینه هر مسئله‌ای از ایشان سؤال می‌شد بی‌وقفه پاسخ می‌داد و همین امر موجب شده بود که بسیاری از دوستان مسائل خود را تلفنی از ایشان می‌پرسیدند و پاسخ دریافت می‌کردند. توفیق ایشان در بیان مسائل ضروری قبل از شروع سخنرانی تحسین بر انگیز بود و از بیان مسائلی که برخی از روحانیون از بیان انها معمولاً شرم میکنند ابائی نداشت.
۴- تسلط بر تاریخ اسلام
منابر ایشان همواره با اشاره به وقایع تاریخ اسلام مستمعین را مجذوب می‌نمود. ذهن فعال وهوش سرشار آن مرحوم در بیان اسامی اشخاصی که در آن وقایع نقش داشته‌اند همه را به تعجب وامی‌داشت و چنین تصور می‌شد که ایشان در صحنه‌ها حاضر بود و از نزدیک فعالان آن صحنه‌ها را مشاهده کرده و اسامی آنان را به خاطر سپرده است.
۵- دانش وسیع واحاطه علمی بالا
مرحوم فشارکی مصداق واقعی یک طلبه ودانش پژوه مسائل اسلامی بود، قدر وقت رامیدانست واز کمترین فرصتها برای تحقیق در موضوعات اسلامی استفاده می‌کرد. وقتی از قم به تهران می‌آمدند ساک ایشان پر از کتب فقهی، تاریخی، حدیث ودیگر کتب بود وبا مراکز علمی – اسلامی مانند حوزه علمیه چیذر ارتباط نزدیک داشت و بیشتر وقت آزاد خود را در کتابخانه ودروس حوزه می‌گذراند. بدون اغراق دانشمندی بود که در بسیاری از مسائل اسلامی صاحب نظر بود ولی هیچگاه طوری رفتار نمی‌کرد که علم خود را وسیله‌ای برای تکریم بیشتر قرار دهد.
۶- متنوع و نو بودن مطالب منبر‌های ایشان
به خاطر احاطه علمی که داشت، هیچگاه در منبر موضوعی تکراری بیان نمی‌کرد ما شایدحدود سی سال از وجود ایشان در ماه مبارک رمضان ومحرم وصفرومناسبتهای دیگر مانند ایام فاطمیه بهره‌مند بوده‌ایم ولی مطلب تکراری از ایشان نشنیدیم، همواره موضوعات و مباحث منبر ایشان با مطالب قبلی تفاوت داشت واز همه مهمتر گاهی احادیثی را بیان می‌کردند که از هیچکس شنیده نشده بود و جالبتر اینکه سند فقهی احادیث و روایات را با اشاره به سلسله روات بدون اشکال و به سهولت بیان می‌نمودند.
۷- حسن اخلاق وروابط عمومی قوی
در این مدت طولانی که دراین حسینیه به مردم فیض میرساندند با همه حضارارتباط صمیمی داشتند ودر ایام غیبت آنان جویای حال ایشان میشدند ودر مریضی به عیادت آنان میرفتند و در شهادت و فوت وفقدان وازدست رفتن خودشان وعزیزانشان در مجالس ترحیم آنان شرکت می‌کردند وبه باز ماندگان تسلیت می‌دادند. عالمی بودند که به دستورات اسلام مو به مو عمل می‌کردند.
۸-در دوران جنگ تحمیلی به جبهه رفت وآمدمستمر داشتند.
بیشتر با حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حیدری مایحتاج جبهه‌ها رابه جبهه می‌بردند و با حضور خود به رزمندگان روحیه می‌دادند و مسائل شرعی آنان را پاسخ میگفتند و یکبار هم در جبهه مجروح شدند. دوستانی که با ایشان در جبهه ارتباط داشتند خاطرات خوبی از حضور آن مرحوم در جبهه‌ها بیان می‌کنند.
۹- صداقت، اخلاص، فروتنی و بی‌ریائی
در راستگوئی سرآمد بود،غیبت ودروغ از ایشان شنیده نشده،کارهایش خالص وبرای خدا بود، با آن درجه علمی بالا بقدری فروتن بود که خیلی را در برخوردها دچار اشتباه می‌کرد وایشان را با طلبه مبتدی برابر می‌دانستند، ریا کاری در وجودش نبود، کسی را از خود نرنجانده ولی بسیاری که از شأن علمی وتقوای ایشان بی‌اطلاع بوده و از جای دیگر ناراضی بوده‌اند او را می‌رنجاندند و باعث تکدر خاطر ایشان می‌شدند.
۱۰- کثرت تشرف به حج وعتبات عالیات
بیش از ۴۰ بار همراه کاروانها وزائران ایرانی به حج وعتبات عالیات مشرف شده‌اند. از ویژگیهای ایشان در این سفر‌ها آشنائی بسیار عمیق با اماکن مقدسه بود به نحوی که کمتر روحانی کاروان با این دقت از این اماکن اطلاع دارد و البته این امر ناشی از تتبع وروحیه خاص ایشان در مکان شناسی بود در این خصوص بقدری اطلاعات عمیق داشت که تصور می‌شد ایشان در آن مکان‌ها ساکن بوده واز نزدیک تغییراتی که در اماکن متبرکه در طی دوران طولانی داده‌اند را شاهد بوده است حتی گاهی بیان می‌کردند که برخی اطلاعات از اماکن متبرکه صحیح نیست.
۱۱- ساده زیستی وکم مؤنه بودن زندگی ایشان
کسانی که آشنایی کمی با ایشان داشته‌اند واقفند که علی‌وار می‌زیست نیازی به رخت خواب ومتکا و بالش نداشت گاهی باکمی نان خشک روزه می‌گرفت و بانان و پنیری افطار می‌کرد وتا سحر به تبلیغ و عبادت می‌پرداخت محل استراحت ایشان معمولا در طبقه بالای حسینیه با یک تخت محقر بود غذای ایشان از یک بچه کوچک کمتر بود و در مهمانیهای افطار میزبانها از کم خوری او تعجب می‌کردند.
۱۲- عشق به اباعبدالله الحسین واهل بیت علیهم السلام
هر چه در این زمینه گفته شود حق مطلب را نمیتواند ادا کند. او واقعاً عاشق خاندان رسالت بود. درمحرم وماه صفر حتی بین نماز ظهر وعصر اگر به چند جمله هم بود ذکر مصیبت می‌کرد با هر مشقتی بود خود را در اربعین به کربلا می‌رساند و سفر پیش آخرین وداع او باکربلا وعتبات عالیات بود. در ذکر مصیبت قبل از مستمعین به گریه می‌افتاد وخالصانه وشدید می‌گریست نه تصنعی وریا کارانه. در مصیبت خوانی اغراق وغلو نمی‌کرد.
۱۳- آخرین منبری که در این حسینیه رفتند
از همه حلالیت طلبیدند در آن شب کسی شاید نفهمیده باشد که چرا ایشان بر خلاف گذشته از مردم حلالیت میطلبد ولی این معما در سوم فروردین که با حضرت علی ابن موسی الرضا نیز وداع کرده بود حل شد و به لقای پروردگار همراه با دختر وهمسرش شتافت. روحشان شاد و طوبی لهم.
اینک آن عزیز از دست ما رفته است و بازماندگان و ما را تنها گذاشته آنچه او را از ما راضی میکند عمل به آموخته‌ها از اوست.

منبع: فشارک

یک نظر

  1. ناشناس 04 سپتامبر 201504 سپتامبر 2015 گفته:

    باسلام و عرض تشکر
    لطفا عکسی از ایشان در سایت بگذارید

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Top