شهید محسن فشارکی

وصیت نامه  پاسدار شهید محسن فشارکی

 متولد پزوه خوراسگان

بسم الله الرحمن الرحیم

والحمدلله رب العالمین و الحمدلله الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصالحین و یرفع الستضعفین و یضع المستکبرین و یهلک ملوکا و یستخلف آخرین و سلام علی زعیم مله و الدین نائب الامام الخمینی

بنا بر وظیفه شرعی و کسب رضای خدا متن زیر را با ایمان واعتقاد کامل به آن به عنوان وصیت‌نامه می نویسم.

الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون

آیه ۲۰ سوره توبه

با عرض سلام، خدمت یگانه منجی عالم بشریت ، بر پا کننده حکومت جهانی اسلام، حضرت ولی عصر امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه و با درود بر نائب بر حقش امید مستضعفان جهان، حضرت آیت‌الله العظمی الامام الخمینی روحی و ارواحنا فداه و با درود و سلام بر شهیدان پوینده راه حسین که فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین زمان را لبیک گفتند و از خود گذشتند و به خدا رسیدند بلکه شهیدان رفتند و به معشوق شان رسیدند و لکن راه و هدفشان باقیست و پوینده می‌طلبند. کجایند فریاد کنندگان « یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم» کیانند عاشقان حسین که روز آزمایش فرا سیده، امرو پسر فاطمه خیمنی کبیر برای نصرت دین خدا بر کفر جهانی یاری می‌طلبد. مرگ حق است پس چه بهتر که آن را چون حسین خود انتخاب کنیم و به سعادت ابدی برسیم.

اینجانب بنا بر وظیفه شرعی و اطاعت از امر ولی فقیه به منظور یاری دین خدا ، پس از مدت‌ها انتظار خداوند این منت را بر من گذاشت تا توانستم در راه خدا هجرت کنم، به امید این که پوینده راه شهیدان دین و قرآن که عاشقانه و مظلومانه به معبودشان پیوستند و به فوز عظیم شهادت نائل شدند باشم.

حقیر که در مدت عمرم نتوانستم خدمتی به اسلام و قرآن کنم باشد که خون ناقابلم و رضایت خداوند سبحان را کسب و من را نیز جزء سالکان راهش قرار دهد. معاندین و منافقین بدانند که دادن خون برای حسین چیز کم ارزشی است و راحت‌طلبان که به قول قرآن گفتند: « لا تغفروا فی الحر» نرود در گرما (برای جهاد) بگو: «نار جهنم اشداً حراً لو کانوا یفقهون» آتش دوزخ سخت‌تر است در گرما اگر فهم داشته باشید.

«ان الانسان لفی خسر» حل شدن در مسائل مادی انسان، اخلاص انسان را می‌گیرد و انسان همیشه در زیان می‌باشد.

حال که دیو صفتان شیطان پرست، چنگالشان را به خون آغشته و جسم من در میان شما نیست، مرا غمی نیست چون که مطمئناً برادران و دوستان وفادارم سنگرهای جبهه را خالی نخواهند گذاشت که روز عمل است و بقول شهید مظلوم بهشتی : «بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه» و جنگ را آنقدر ادامه خواهیم داد که از طریق کربلا به قدس برویم. ای پدر و مادر عزیزم بر شما درود و سلام باد که برای من زحمات گرانقدری کشیدید و در این راه مرا یاری دادید از این که نتوانستم آن طور که باید و شایسته بود حق فرزندی را بجا آورم مرا ببخشید و از ای که خداوند سبحان این منت را بر من گذاشت سر به سجده نهید که فرزندی بزرگ کردید که افتخار معامله با خدا را داشت که شیرینی شنهادت در راه خدا با این لذات مادی و زودگذر دنیای مالی قابل مقایسه نیست و به این گفته خدا عمل کنید که «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون»

ان‌شاء الله که از این آزمایش الهی سرافراز و موفق بدر‌ آیید. از برادران کوچک خود می‌خواهم که خدمتگزار به اسلام و مسلمین باشند.

همشهریان عزیز و گرامی؛ وحدت را به رهبری امام امت، تبلور اسلام راستین حفظ کید که نابودی دشمنان در گرو آن است و برای رفتن و برپایی هر چه با شکوه‌تر دعاهای کمیل و توسل و ندبه و جلسات قرائت قرآن و تفسیر آن و نماز جمعه سستی نکیند که راه سعادت و خودسازی ما در گرو این سری برنامه‌هاست.

از همگی اقوام و آشنایان و دوستان که ذکر نامشان ممکن نیست حلالیت طلبیده، چشم امیدم به دعاهای شماست ودر اینجا از شما پدر و مادر عزیزم و تمام اقوام و دوستان و‌ آشنایان و همسرم می‌خواهم که در عزای من گریه نکنید، لباس مشکی نپوشید ، لباس نو بپوشید و بگویید عروسی محسن است. حدود یک سال نماز و سی روز روزه برایم گرفته و مقدار پولی که در بانک قرض‌الحسنه دارم خمس آن را بدهید و مقدار دو هزار تومان آن را برای رده مظالم و بقیه آن را به حساب جنگ بدهید.

و اما ای پدر عزیزم؛ باید مرا ببخشید چون که شما آرزو داشتید که بعد از ادامه تحصیل خود به لباس روحانیت بروم، اما همین کار هم لیاقت می‌خواهد و من لیاقت آن را نداشتم و ای پدر عزیزم شما به فعالیت خود ادامه بده و سعی کن که جلسات عاشورا و محرم را با شکوه‌تر انجام دهی و مدرسه علمیه امام صادق علیه‌السلام خوراسگان را هر چه زودتر با کمک مدرم درست کندی که امت شهیدپرور بتوانند از آن جا استفاده خوب ببرند و کمک به جبهه‌ها را یادتان نرود. چون که مال دنیا هیچ ارزشی ندارد. از همه شما خانواده محترم خویش می‌خواهم که در عزای من گریه نکنید و پرچم خونبار امام حسین علیه‌السلام را بر سر در خانمان برافرازید و خوشحال باشید که چنین فرزندی را هم چون علی اکبر حسین در راه خدا داده‌اید و همیشه بگویید که «انالله و انا الیه راجعون»

در پایان تأکید می‌کنم راهی را که انتخاب و مطالبی را که انگاشتم نه از روی احساسات بلکه حقیقی بوده و از ته دل و باعقل و فهم و درک به آن رسیدم. جنازه‌ام را از مسجد المهدی عجل‌الله تعالی فرجه پزوه تشییع و در گلستان شهدا نزد عمویم دفن کنید.

والسلام علی من التبع الهدی

خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر با بکاه و بر عمر او بیفزار

رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان

معلولین و مجروحین شفا عنایت فرما

زندانیان اسلام آزادشان بگردان

آمین یا رب العالمین

وصیت نامه اینجانب محسن فشارکی، نوشته شده در تاریخ ۲۶/۷/۱۳۶۲ ساعت ۳ بعد از ظهر روز عاشورای حسینی

به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر علیه کفر جهانی

منبع: روستای فشارک

یک نظر

  1. ناشناس 28 آگوست 201528 آگوست 2015 گفته:

    سلام تقدیر و تشکر از مردم خوب و عزیز و با صفای روستای فشارک …کوچک شما برادر شهید محسن فشارکی … مجید هستم دست بوس شما

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Top