نام پدر : حسينعلي
ت ت : 1339
ت ش : 1361/8/11
محل شهادت : عين خوش
نحوه شهادت : غرق
عمليات : محرم
رمز عمليات : يازينب
شهید اکبر رحیمی در تاریخ 24/1/1339 در شهر سجزی در خانواده ای فقیر و مؤمن دیده به جهان گشود وی دوران طفولیت خود را تحت سرپرستی پدر و مادرش در خانه کوچکی در این شهر پشت سر گذاشت و دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان حاضر به پایان رسانید پس از مدتی برای کمک به خانواده به تهران رفت تا نزد برادر بزرگش در کارگاه مکانیکی شروع به کار کند. شهید به علّت اخلاق نیکو و استعداد فوق العاده ای که داشت نزد مشتریان که جهت تعمیرات ماشین می آمدند محبوبیت خاص داشت و اول سراغ اکبر آقا را می گرفتند وی آنچنان پاک و متین بود که حتی در شهر سجزی نه تنها درمیان اقوام بلکه در میان تمام جوانان شهر فرد شایسته و محبوبی بود و زبان زد همه اهالی بود و شهید همچنان مشغول کار خود در تهران بود که زمان خدمتش فرا رسید وی فوراً خود را به پاسگاه ژاندارمری معرفی و پس از تکمیل پرونده نامبرده جهت سربازی به پادگان نیروی هوايی تهران اعزام شد وپس از انجام آموزش به پادگان نهم شکاری بندرعباس انتقال یافت. 18 ماه خدمت خود را در بندرعباس گذرانده بود به این دلیل که چند ماه خدمت سربازی او مصادف بود با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. شهید اصرار شدید به رفتن جبهه داشت. امّا مقامات مسؤل اقرار داشتند که فعلاً در پادگان به وجود وی بیشتر احتیاج دارند. تا اینکه در مرداد ماه سال1360 خدمت سربازی را با موفقیت به پایان رسانید و به آغوش خانواده بازگشت باز به تهران نزد برادرش در تعمیرگاه مکانیکی بازگشت. روزها مشغول کار بود و پس از کار در بسیج فعالیت داشت و شب ها را در کنار برادران بسیجی خود نگهبانی می داد پس از مدتی از طرف مقامات اعلام نیرو شد، شهید به شهر سجزی بازگشت و در بسیج این شهر ثبت نام نمود و به جبهه اعزام شد تا چرخ وسیله نقلیه سنگین رزمندگان را به حرکت اندازد برای تدارک بسیج به پادگان اهواز اعزام شد، مدت 45 روز در مکانیکی پادگان فعالیت نمود، شهید اکبر رحیمی شنیده بود که حمله محرم آغاز خواهد شدو شهید با اصرار زیاد مسؤلین را راضی نمود که باید به خط اعزام و در حمله شرکت نماید و موفق شد که در تیپ امام حسین گردان امام محمد باقر گروهان حمزه سیدالشهداء شرکت و در تاریخ 11/8/1361در اولین حمله محرم در منطقه عین خوش، پل چم هندی در آب غرق و شهید گشت. جنازه ی وی در روز 23/8/1361 به دست خانواده اش رسید و در شهر سجزی به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسّلام
وصیت نامه بسیجی شهید اکبر رحیمی
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد، آنهایی که در راه خدا کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند.
سلام و درود بی کران بی پایان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و سلام گرم و صمیمانه به شهیدان راه حق و عدالت و درود بر تمامی رزمندگان اسلام که بر علیه کفر می جنگند، سلام بر تمامی مردم مستضعف جهان و سلام گرم به پدر و مادرم و برادران و خواهران، از شما التماس دعا دارم و همیشه دعا کنید که رزمندگان اسلام پیروز شوند و همیشه دعا کنید که خدایا یک لحظه ما را به حال خود وامگذار و این را بدانید همیشه خدا را سپاسگذار باشید که واجب و لازم نموده است و من خدای بزرگ را سپاسگذارم که من وقتی رخصت گرفتم و در حالی که با شوق تمام می خندیدم و دست ها را بلند کردم و گفتم بار الها من را توفیق بده تا در راه تو کشته شوم و به سوی خانه باز نگردم. پدر عزیز و مادر مهربان! هنگامی که شما با دشمنان دین اسلام جهاد کنید بهشت بر روی شما باز است و ای برادران و خواهران! خداوند می فرماید: (اگر جنگی پیش آید و با دشمنان سستی نشان دهید وازترس پنهان شوید، وای بر شما چطور می خواهید در روز قیامت جواب گو باشید؟ هیچ فکر کرده اید هر لحظه مرگ سراغ شما می آید اگر به مرگ فکر نکنید همه چیزش درست می شود و از سختیها نترسید و با آنچه ازدست داده اید شما باید بیشتر خوشحال شوید و سپاسگذار خدا باشید و پدرم و مادرم من خوب می دانم که فرزند خوبی برای شما نبوده ام ولی از شما می خواهم من را ببخشید و همچنین برادرم عرض می نمایم که با شما خوب رفتار نکرده ام و از شما می خواهم هر چه بدی از من دیده اید حلالم کنید از خواهران نیز التماس دعا دارم و هرچه بدی از من دیده اید من را ببخشید و از پدرم و مادرم و برادران و و خواهرانم می خواهم هیچ برای من گریه نکنید و می خواهم از خبر مرگ من خوشحال شوید چون اگر هم کشته شده ام در راه خدا کشته شده ام. خویشان و دوستان را از دست من راضی بفرمائید و وسیله ای که در خانه دارم بخواهید بفروشید و خرج مجلسی که برایم گرفته اید کنید و اگر زیاد آمد به صندوق امام بپردازید و یا کمک به جبهه کنید: از شما التماس دعا دارم.
اکبر رحیمی