نام پدر : عبدالحسین
ت ت : 1350
ت ش : 1365/11/01
سن موقع شهادت : 15 سال
عمليات : کربلای 5 اشرف
وصیت نامه پاسدار شهید اصغر موسایی
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون
بدرستی که خدا جانها و مالهای مومنین را به بهای بهشت از آنها خریداری می کند. کسانی که در راه خدا می جنگند پس می کشند و کشته می شوند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام تمامی به خاک خفتگان تاریخ از نهضت ابا عبد الله تا نهضت خونین خمینی، که در راه اسلام عزیز و دفاع از حق گام برداشته و تن به ظلم و ستم نداده و از جانبازی و جان فشانی در راه خدا نهراسیدند، وصیت خود را آغاز می کنم.امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: هرکس در یاری من ثابت قدم وپا برجا بماند با ما در بهشت جای خواهد داشت و از غضب خداوند به دور خواهد بود. راه انتخابی من دنباله راه پر برکت سیدالشهداء است. من این راه را با چشمی باز و آگاهانه انتخاب کرده ام، تا دین خود را نسبت به انقلاب و اسلام و امام عزیز اداء کنم و هرگز از راهی که انتخاب کرده ام باز نخواهم گشت و فرد فرد ما در قبال شهداء مسئولیتی بزرگ بر گردن داریم و ما هم باید سهمی در این راه داشته باشیم. امروز که رهبر عزیزمان شرکت در جنگ را بر همه ما واجب کفایی اعلام کرد بر ماست که به ندای رهبرمان لبیک گوئیم تا از کربلای ایران عازم کربلای حسین شویم، ما باید با سلاح متکی به ایمان بجنگیم زیرا با اتکاء به ایمان است که رزمندگان اسلام به پیروزیهای چشمگیری دست می یابند. امروز انقلابمان به نیرو احتیاج دارد، نیروی بسیجی که فرمانده اش بقیة الله و جانشینش روح الله می باشد. رسالت خون شهداء به گردن ما می باشد و ما باید پیام خون شهداء را برسانیم. من ترجیح دادم برای ادامه راه شهداء و اولیاء خدا و رفتن به سوی حرم حسین علیه السلام از بیابانهای سوزان جنوب بروم و بروم تا اینکه حرم حسین را در آغوش بگیرم یا در خون غلطان شوم و اگر امام عزیز امر فرمایند از کوههای سر به فلک کشیده کردستان با پاهای برهنه تا قدس عزیز بروم تا اینکه پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را بر بالین گنبد قدس به اهتزاز در آورم تا قدس از دست دژخیمان رها گردد و اگر در این راه شهید هم شوم فوزی است عظیم و ای امت حزب الله برای رضای خدا، امام عزیز را تنها نگذارید، هر چه بیشتر او را یاری کنید تا ان شاء الله این انقلاب خونین به انقلاب حضرت مهدی (عج) متصل گردد و پشتبان روحانیت مبارز باشید و نگذارید افرادی نا لایق در این لباس پیامبر گونه نفوذ کرده و بخواهند به اسلام و روحانیت ضربه بزنند.
سخنی دارم با برادران ایثارگر پاسدار: و آن اینکه ای برادران پاسدار، دشمن اصلی ما (آمریکا) ضربه خورده در تلاش است که به این انقلاب ضربه بزند، اتحاد داشته باشید و نگذارید افراد منافق و آمریکایی صفت در ارگانهای انقلابی و ادارات نفوذ کنند و با تبلیغات نا به جا و منافقانه روحانیت مبارز را بکوبند و در نتیجه ریشه های انقلاب را قطع کنند و امام را تنها بگذارند. ای برادران عزیز نگذارید افرادی مغرض وارد سپاهی که با خون دهها هزار شهید روئیده است وارد شوند و بخواهند سپاه را بدنام کنند، مبادا روزی شود که سپاه را به عنوان شغل انتخاب کنید، سپاه مکان شغل نیست بلکه پایگاه جهاد است. هر انسانی که به این دنیا می آید باید باز گردد اما این برگشتن ها از زمین تا آسمان با هم فرق دارند. یکی با مرگی می رود که همه ملائکه به احترام او و به خاطر عظمت، جلویش تعظیم می کنند و دیگری با مرگی می رود که همه ملائکه او را لعن می کنند. بنابراین حال که همه باید بروند طبق آیه قرآن که می فرماید: (انا لله و انا الیه راجعون) آیا در این صورت مرگ سرخ بهتر است یا مرگ سیاه؟ آیا رنج و زحمت در دنیا بهتر است یا بیچاره بودن در آخرت؟ اگر عقل ما سالم باشد، اگر راهمان فی سبیل الله و هدفمان الله باشد مرگ سرخ را بر مرگ سیاه ترجیح می دهیم و راحت بودن در آخرت را بر راحت بودن در دنیا ترجیح می دهم. که در این موقع باید سختی ها و رنجها را در دنیا تحمل کنیم و با متجاوزان و دشمنان بجنگیم چون خداوند می فرماید”وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه” یعنی این که با کافران جهاد کنید تا فساد و فتنه از روی زمین بر طرف شود و همان طوری که امام عزیزمان هم فرموده اند: “جنگ جنگ تا رفع فتنه در عا لم ” و به درستی که مردم فداکار و قهرمان و شهید پرور ایران با دشمنان اسلام و با کافران ملحد می جنگند و ان شاء الله به یاری خداوند در عالم فتنه و فساد را ریشه کن خواهند کرد و اگر می خواهید دین و آیین محمد صلی الله علیه و آله همیشه پا بر جا باشد بگذارید گلوله ها و توپها و موشکها بر سر ما فرود آید. “ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی”پس ای شمشیرها ما را دریابید و بر سر ما فرود آیید که ما از شهادت در راه خدا هیچ هراسی نداریم.
سخنی با پدر و مادر و خواهران و برادرانم: سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادرانم، سلام بر تو ای پدر مهربانم که چنان ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. بدان و آگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان خدای باری تعالی سرباز نمی زند و مرگ در راه خدا را به جز سعادت نمی داند و زندگی را به جز در راه عقیده نمی داند و شهادت را جز نعمتهای خداوند می داند و من امروز عازم جبهه های جنگ هستم همراه با برادران سپاهی و بسیجی و هیچ گونه ترس و وحشتی در وجودم احساس نمی کنم بلکه خوشحال هستم که به این راه می روم و جان بی ارزش خودم را در راه اسلام و در راه وطنم می دهم و از شما برادران و خواهرانم می خواهم که قدر این نائب مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) را بدانید و او را تنها نگذارید و اطاعت از او واجب شرعی است و همیشه از او پیروی کنید و باز خواهش می کنم از روحانیت مبارز تا می توانید پشتیبانی کنید. گروهکهای وابسته به شرق و غرب از روحانیون خیلی می ترسند و ریشه این گروهکها را از بین ببرید. و شما را به خدا قسم می دهم که از راه امام خارج نشوید و همیشه پیرو امام عزیز باشید و اما اصل مطلبم را از اینجا شروع میکنم که:
ای کاش اصغر هزاران جان داشت و بارها برای پیروزی اسلام با کفر می جنگید هزاران هزارجان داشت تا در راه امام که همان راه اسلام عزیز است فدا می کرد. بعد از شهادت من اگر جنازه ام به دست شما افتاد چشمانم را باز بگذارید تا کور دلان و منافقان و همه گروهکها بدانند که کورکورانه این راه را نرفتم. دستانم را بیرون بگذارید تا راحت طلبان و دنیا پرستان ببینند که چیزی با خودم به آن دنیا نمی برم و مشتانم را گره کنید تا ظالمان و کافران و منافقان بدانند که جسم بی جان من نیز نخواهد گذاشت حتی لحظه ای به خود آرامش ببینند. امیدوارم که هر چه زودتر این مکتب اسلامی به رهبری نائب بر حق امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) خمینی بت شکن پیروز و موفق گردد و همیشه اسلام بیدار است و در حال گسترش است و بت نابود است. خداوند طول عمر به رهبر عزیز عنایت فرماید.
من در هر چه خواستم خودم را راضی کنم بین ازدواج و شهادت، شهادت را دیدم، این عروسی زیباتر و پاک تر و بهتر است. دوست دارم همه شما مانند خانواده یک شهید رفتار کنید.
یا رب به جمال خونین حسینی تا رجعت موعود نگهدار خمینی
دوست داشتم اندر شب حجله به سعادت برسم
لیک قسمت آن بود که در سنگر اسلام به شهادت برسم
اگر لیاقت شهادت در راه خدا را داشتم پیکرم را در کنار قبر پسر عمویم شهید احمد موسایی به خاک بسپارید.
والسلام
اصغر موسایی
یک ساعت قبل از عملیات والفجر 8 – 21/11/1364
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
به امید پیروزی سپاه اسلام بر لشکر فریب خورده صدامی